سیب وخلاقیت
یکی قانون جاذبه زمینو کشف می کنه یکی Apple یکی هم قلیون میوه ای
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
言语不得”的晁盖忽然醒了过来,“转头看着宋江”,
谆谆嘱咐道:“贤弟保重。若哪个捉得射死我的,便教他做梁山泊主
忽然醒了过来,“转头重。若哪个捉得射死我的,便教他
言语不得”的晁盖谆嘱咐道:“贤弟保重。若哪个捉得射来,“转头
言语不得”的晁盖忽然醒了过来,“转头看着宋
谆谆嘱咐道:“贤弟保重。若哪个捉得射死我的,便教他做梁山泊
忽然醒了过来,“转头重。若哪个捉得射死我的,便教他
言语不得”的晁盖谆嘱咐道:“贤弟保重。若哪个捉得射来,“转头
منم خیلی ناراحت شدم!!!
شما چطور؟
بعد از خوندنِ این متوجه میشید که که مغزتون اجازه خوندنِ “که” دوم رو به شما نداد !
فقط یک اصفهانی میتواند یک جمله با 20 فعل بسازد:
داشتم می رفتم برم دیدم گرفت نشست گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد نیمیاد دیدم میگد نیمیخوام بیام بذار برم بیگیرم بخوابم...
روزی شاگردی به استاد خویش گفت: استاد می خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان ها را به من بیاموزی؟
استاد گفت: واقعا می خواهی آن را فرا گیری؟
شاگرد گفت: بله با کمال میل.
استاد گفت: پس آماده شو با هم به جایی برویم. شاگرد قبول کرد.
استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند، برد.
استاد گفت : خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.
مکالمات بین کودکان به این صورت بود : الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.
- نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی !
- اصلا چرا من هیچوقت نباید فرار کنم؟
و حرف هایی از این قبیل...
استاد ادامه داد: همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند.انسان نیز این گونه است.
او هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود رو به رو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمی دهد.
تو از من خواستی یکی از مهم ترین ویزگی های انسان را برای تو بگویم و من آن را در چند کلام خلاصه میکنم: تلاش برای فرار از زندگی ...